English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5949 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
speculative demand for money U تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
speculative motive U انگیزه سفته بازی
speculative demand for money U تقاضای سفته بازی برای پول
speculation U سفته بازی
agiotage U سفته بازی
stock jobbing U سفته بازی
stock jobbery U سفته بازی
gamble U سفته بازی کردن
kites U سفته بازی کردن
kite U سفته بازی کردن
gambles U سفته بازی کردن
gambled U سفته بازی کردن
to fly a kite U سفته بازی کردن
speculate U احتکارکردن سفته بازی کردن
speculated U احتکارکردن سفته بازی کردن
speculating U احتکارکردن سفته بازی کردن
speculates U احتکارکردن سفته بازی کردن
speculated U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculate U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
option dealing U سفته بازی روی ترقی سهام
speculates U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculating U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
kites U فرد درنده خو به وسیله سفته بازی پول واعتبار به دست اوردن
kite U فرد درنده خو به وسیله سفته بازی پول واعتبار به دست اوردن
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
date of grace U مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
request for proposal U تقاضا برای پیشنهاد
demand for money U تقاضا برای پول
requests U تقاضا برای چیزی
applications U تقاضا برای چیز
money demand U تقاضا برای پول
application U تقاضا برای چیز
requesting U تقاضا برای چیزی
request U تقاضا برای چیزی
requested U تقاضا برای چیزی
to boondoggle [American English] U پول و وقت تلف کردن [برای پروژه ای با سرمایه دولت بخاطر انگیزه سیاسی]
demanded U تقاضا برای انجام چیزی
demands U تقاضا برای انجام چیزی
demand U تقاضا برای انجام چیزی
request for quotation U تقاضا برای اعلام قیمت
transaction demand for money U تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
demands U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
invoke U تقاضا از کسی برای انجام کاری
demand U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demanded U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
invoking U تقاضا از کسی برای انجام کاری
invokes U تقاضا از کسی برای انجام کاری
invoked U تقاضا از کسی برای انجام کاری
apply U تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
call-up U تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
call up U تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
applying U تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
applies U تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
call-ups U تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
input/output U سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
X series U تقاضا برای ارتباط دادهای روی داده عمومی شبکه
inquiry U کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
inquiries U کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
layers U بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
layer U بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
arc elasticity of demand U عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
precautionary demand for money U تقاضای احتیاطی برای پول تقاضا برای پول بمنظورانگیزه احتیاطی
Viewdata U سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
inelastic demand U تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
sake U بمنظور
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
One point for you. U یک درجه امتیاز [ بازی] برای تو.
warm up <idiom> U گرم کردن (برای بازی)
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
draught board U تخته شطرنجی برای بازی چکرز
metonymy U ذکرکلمهای بمنظور دیگری
quantity equation U معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
game U آنچه برای لذت و آرامش بازی شود
to pull strings U از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
ski run U سرازیری یا مسیر مناسب برای اسکی بازی
sit on the ball U بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
sit on a lead U بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
rug names U اسامی فرش [بدلیل پراکندگی زیاد بافت ها و اختلاف سلیقه بافندگان، طراحان و کارشناسان یک سیستم نامگذاری تعریف شده برای فرش وجود ندارد.بدین جهت از مکان، قبیله، قوم، اندازه، طرح و انگیزه استفاده می شود.]
game U joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
par U حساب امتیاز استاندارد برای هر بخش از بازی گلف
cutback U بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
cutbacks U بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
alpha beta technique U روشی در هوش مصنوعی برای حل بازی ها و مشکلات استراتژیک
volte face U چرخش بمنظور روبرو شدن باحریف
blocks U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
volte-face U چرخش بمنظور روبرو شدن باحریف
blocked U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
throw in towel U پرتاب حوله بمنظور تسلیم شدن
best ball U بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
To crouch . U قوز کردن ( از روی ترس یا بمنظور اختفاء )
freight release U بارنامه بمنظور اعلام دریافت هزینه حمل
enquiry U تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
beach balls U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
lags U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lag U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lagged U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
beach ball U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
consumer advertising U تبلیغات تجاری بمنظور جلب توجه مصرف کننده
futures U قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
target diving U شیرجه از ارتفاعات مختلف به روی اب بمنظور سنجش دقت
demands U تقاضا کردن تقاضا
demand U تقاضا کردن تقاضا
demanded U تقاضا کردن تقاضا
tee U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
safety U بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
slutsky theorem U براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
shift of a demand curve U انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
capacitor intel filter U شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
promissory notes U سفته
demand note U سفته
promissory note U سفته
drafts U سفته
bill of exgchange U سفته
drafted U سفته
bank paper U سفته
draft U سفته
speculation U سفته بای
direct debit U سفته-وجهالزمان
papered U سفته برات
draft U برات سفته
papering U سفته برات
papers U سفته برات
stock jobber U سفته باز
gamblers U سفته باز
drafts U برات سفته
drafted U برات سفته
accommodation bill U سفته دوستانه
gambler U سفته باز
paper U سفته برات
speculators U سفته باز
speculator U سفته باز
guard U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guards U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guarding U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
stimulant U انگیزه
mover U انگیزه
motivation U انگیزه
conatus U انگیزه
inducements U انگیزه
inducement U انگیزه
incentives U انگیزه
incentive U انگیزه
impelent U انگیزه
incitation U انگیزه
stimulants U انگیزه
motive U انگیزه
incitement U انگیزه
motives U انگیزه
impetus U انگیزه
time bill U سفته مدت دار
single name paper U سفته دارای یک امضاء
bull U سفته باز بورس
bulls U سفته باز بورس
DirectSound U در ویندوز ماکروسافت استاندارد برنامه نویسی واسط ها برای کنترل نرم افزار بازی ها از سخت افزار صوتی
tax friction U کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
lift fan U توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
loops U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
impulsion U انگیزه انی
demotivated U بی انگیزه شده
saving motive U انگیزه پس انداز
precautionary motive U انگیزه احتیاطی
transaction motive U انگیزه معاملاتی
mastery motive U انگیزه تسلط
safety motive U انگیزه ایمنی
social motive U انگیزه اجتماعی
profit motive U انگیزه سود
impulsions U انگیزه انی
transaction motive U انگیزه مبادلاتی
phenomotive U انگیزه پدیداری
imaginary stimulus U انگیزه موهومی
wage incentive U انگیزه مزد
goad U مهمیز انگیزه
achievement motive U انگیزه پیشرفت
motives U انگیزه غرض
propellent U انگیزه محرک
causes U انگیزه هدف
motive U انگیزه غرض
affiliation motive U انگیزه پیوندجویی
work incentive U انگیزه کار
motivation U انگیزه انگیختگی
causing U انگیزه هدف
propellant U انگیزه محرک
propellants U انگیزه محرک
lack of incentive U نبود انگیزه
goaded U مهمیز انگیزه
export incentive U انگیزه صادرات
impulse U انگیزه دادن به
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com